حال و هوای بازار عظیم تهران در شب عید

به گزارش مهسان بلاگ، تهران (پانا) - رضا در انتهای حجره کوچکش وسط بازار کفاش ها نشسته و از دریچه کوچک مغازه با حسرت به مردمی نگاه می نماید که شبیه رهگذرانی بی تفاوت می گذرند: هر کس این همه جمعیت را ببیند فکر می نماید ما داریم پول پارو می کنیم اما مغازه من و همکارانم خالی است.

حال و هوای بازار عظیم تهران در شب عید

به گزارش ایران، انگار مردم فقط برای قدم زدن به بازار می آیند. اگر عکس های بازار عظیم تهران و موج جمعیت تنیده در دالان های تنگ آن را دیده باشید لابد با خودتان می گویید چه بازار شب عید شلوغی و بالاخره رونق برگشت. اما فروشنده ها می گویند از بازار شب عید تنها شلوغی اش نصیب آنها شده و مانند سال های گذشته از خرید خبری نیست.

اگر یک دانه ارزن هم در چهارراه گلوبندک به زمین بیاید حتماً با سر یک نفر برخورد می نماید. مردم تنه به تنه هم راه می فرایند و حتی یک فضای چند سانتیمتری خالی هم پیدا نمی گردد. دستفروشان جوان با صورت های خسته اما صدای بلند مشغول فروش نارنجک و ترقه چهارشنبه سوری در جعبه های کوچک هستند و خیل جمعیت درحال هجوم به بازار. قدم زدن در بازار عظیم تهران شاید یکی از پرخطرترین کارهایی است که در شرایط همه گیری کرونا می گردد انجام داد اما این ویروس هم باعث نشده مردم پا پس بکشند و مانند پارسال این روزها از خانه بیرون نیایند.

صدای فریاد دستفروشان بلندترین صدای بازار است. درست جلوی ورودی بازار کفاش ها یکی از آنها بلوز بافت مردانه ای را با آخرین قدرت دستانش به آسمان پرتاب می نماید و فریاد می زند: 100 هزار تومان شده 60 هزار تومان بیا تا تموم نشده. مردم دورتا دورش جمع شده اند و از بین بلوزهای درهم گوریده یکی یکی انتخاب می نمایند. فروشنده ای دست زیر چانه زده و خیره به دستفروش نگاه می نماید. روی میزی که او پشت آن نشسته پر است از شلوارهای زنانه رنگارنگ خانگی. رضا از سال 66 اینجا مغازه دارد و به قول خودش در تمام این سال ها بازار به این کسادی را تجربه ننموده است: فعلاً که فقط تماشاگر بازار و شلوغی هستیم و از فروش خبری نیست اما دستفروش ها درآمد خوبی دارند چون مردم فکر می نمایند آنها ارزانتر می فروشند. او می خواهد کنارش بنشینم و به مردم و کیسه های خریدی که در دست دارند نگاه کنم تا خودم به شرایط پی ببرم.

در دستان مردمی که بازار را گز می نمایند یا از کیسه خرید خبری نیست یا آنقدر کوچک است که از خودم می پرسم پس چرا مردم خطر می نمایند و به دل شلوغی می زنند. رضا شرح می دهد: مردم بیشتر برای دیدن، به بازار می آیند. قیمت ها را نگاه می نمایند تا شاید چیزی به دردشان بخورد. قبلاً این طوری نبود، به قصد خرید می آمدند، شاید الان هم به قصد خرید بیایند ولی وقتی قیمت ها را می بینند صرف نظر می نمایند. قیمت هم چه عرض کنم هر دو هفته یک بار بالا می رود. قبلاً 4 ماه یا 5 ماه یک بار بالا می رفت الان لحظه ای بالا می رود. نمی گردد هر لحظه بالا برد ما هر سه هفته یک بار بالا می بریم چاره ای هم نداریم. وارد دالان اصلی می شوم و برعکس جریان جمعیت، صورت به صورت پیش می روم. مغازه های خالی زیادی از پشت جمعیت پیداست.

بازار مریض است. این جمله مجید فروشنده لباس مردانه است که از صبح به قول خودش بیشتر از پنج قلم جنس نفروخته است: مردم از روی عادت به بازار می آیند. پیش خودشان فکر می نمایند قدمی بزنند و ساندویچی بخورند و اگر چیز ارزانی هم پیدا کردند، بخرند. آن از پارسال که به طورکل تعطیل بودیم این هم از سال جاری که قیمت ها سر به فلک کشیده و کسی جرأت خرید ندارد.

همین طور که با او حرف می زنم دو پسر جوان قیمت یک شلوار جین را می پرسند. مجید قیمت می دهد و بلافاصله به حرف زدن ادامه می دهیم. مشتری ها هم وارد صحبت می شوند. یکی از آنها رو به من می گوید: من قصد جسارت ندارم اما شما حاضری این شلوار را 300 هزار تومان بخری؟ مجید به خودش می گیرد و در جواب می گوید: من هم می دانم قیمت بالاست ولی چکار کنم وقتی گران می خرم؟ مشتری می گوید: ما از اهر با اتوبوس و دو لایه ماسک 10 ساعت توی اتوبوس نشسته ایم که بیاییم اینجا خرید کنیم. اما قیمت ها طوری است که سرگیجه گرفته ایم. آقای مشتری و دوستش که در اهر فروشگاه پوشاک دارند از کم شدن مشتری در شهرستان شان می گویند و اینکه به خاطر نبود توریست بازار آنها هم راکد است.

گرانی و کرونا بازار عظیم تهران را تبدیل به نمایشگاه عظیمی نموده است. مشتری ها قیمت می گیرند و سرخورده می شوند و فروشنده ها هم به قول مصطفی سماق می مکند. مصطفی که در کوچه های پشت بازار مغازه لباس زنانه فروشی دارد با ماسک پشت پیشخوان نشسته و انگار با خودش عهد نموده به هیچ قیمت اخم هایش را باز نکند: سال جاری سال افتضاحی بود پایانش هم افتضاح تر. 9 سال است اینجا مغازه دارم و اگر بخواهد با این شرایط ادامه پیدا کند باید جمع کنم و بروم. پارچه از 45 هزار تومان رسیده به 140 هزار تومان. آنقدر تورم زیاد است که مردم حق دارند خرید ننمایند. او می گوید تا قبل از بهمن ماه هم بازار خوبی داشته اما با شیوع دوباره بیماری اوضاع به هم ریخته و آن انتظاری که برای شب عید داشته، برآورده نمی گردد.

خانواده چهار نفره ای را در چند مغازه به صورت اتفاقی می بینم که قیمت گیران و آه کشان از فروشگاهی به فروشگاه بعدی می فرایند. پدر خانواده که دو فرزند دختر و پسر نوجوان دارد ناامیدانه از گرانی اجناس شکایت می نماید: گفتیم بیاییم برای بچه ها خرید کنیم اما واقعیتش با حقوق کارگری و کار خانگی همسرم هیچ چیزی گیرمان نمی آید. چند جا رفتیم برای خرید شلوار اما همه بالای 150 هزار تومان است. رفتیم یک ناهار خوردیم و واقعاً فکر می کنم بهتر است خرید نکنیم و برگردیم خانه.

فروشنده که صحبت مرد خانواده را شنیده، سری تکان می دهد و حرف فروشنده های دیگر درباره کسادی بازار را تکرار می نماید: سال های گذشته مشتری زیادی از شهرستان ها داشتیم اما الان با این محدودیت ها آنها را هم از دست داده ایم و این به بازار فشار می آورد. مشتری ما در اصل اینهایی نیستند که دنبال یک قلم جنس اند؛ طرف از اهواز می آمد یک نیسان شلوار و پیراهن می برد اما الان خبری نیست. خیلی ها هم از شهرستان ها می آمدند و احتیاج سال شان را اینجا خرید می کردند. او بازار این روزها را نمایش گرانی می داند که فقط به انتشار بیشتر ویروس یاری می نماید و هیچ سودی به حال مشتری و فروشنده ندارد.

عید و خرید لباس نو برای بچه هایی که چرخ دستی های مشتریان را می کشند رنگ و بویی ندارد. دیدن آنها که دسته های چرخ دستی از قدشان هم بلندتر است در کنار بچه هایی که همراه پدر و مادر راهی بازار شب عید شده اند شبیه کابوسی است که از فرط تکرار عادی به نظر می رسد. بچه هایی که عید برایشان تنها زمانی است برای کسب درآمد و یاری خرج خانواده شدن. زمانی برای شیطنت و ویراژ دادن بین جمعیت با چرخ دستی تا اینکه زودتر به مشتری برسند. آنها از عید و شادی های کوچکش چیزی نمی دانند.

fungroups.ir: گروه سرگرمی، مجله و انجمن سرگرمی

namit.ir: نامیت | مجله بازاریابی و مدیریت بازار

منبع: خبرگزاری پانا
انتشار: 28 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 28 اردیبهشت 1401 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 79456

به "حال و هوای بازار عظیم تهران در شب عید" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "حال و هوای بازار عظیم تهران در شب عید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید